-
تو غرور منی...
سهشنبه 23 دیماه سال 1393 08:51
شبها ماه به من می تابد خلوتی دوباره دارم با تو و همه ی جهان را دعوت می کنم تا به تماشای دونفره هایمان بنشینند چه شیرین است و چه مهتابی... تو غرور منی به تو تکیه می کنم و اندامم شکل آغوش تو را می گیرد تو غرور منی همیشه حتی خاطرات رویایی ات ثانیه هایم را روشن می کند تو غرور منی دستهایت همچون درختی پر بار مرا در اوج نگاه...
-
یلدای عاشقی
دوشنبه 1 دیماه سال 1393 11:18
باز هم به بلندترین شب سال رسیدیم به یک طولانی عاشقانه و یک شاعرانه دوست داشتنی اما یلدای عاشقی من و تو چه بی انتهاست و چه بی پایان... من در پس لبخند مهربان تو خواستن میبینم و رسیدن! تو در پس نگاه آتشین من حرارت عشق میبینی و عطش بوسیدن! و چه زیباست بازی شور انگیزی به راه انداخته ایم تو دلتنگ من می شوی و من بیتاب تو......
-
دنیای من با تو...
دوشنبه 3 آذرماه سال 1393 13:51
بهــــــار ، تابستـــــان ، پاییـــــز ، زمستـــــان .. چهار فصل رنگارنگ چهار فصل عاشقانه چهار فصل دوست داشتنی هرکدام به زیبایی خودشان فصلهای زندگیمان می گذرند در کنار هم و هر روز با یک ماجرای جدید اما آیا تکرار این روزها از لذت باهم بودنمان میکاهد؟ هرگز... ... تو تابحال کنار خودت ننشسته ای نمیدانی چه جذابیتی داری...
-
نمی دانم..
جمعه 30 آبانماه سال 1393 23:02
این انصاف نیست.. بی عدالتی است.. آخر چرا؟ چرا من باید با داشتن تو اینقدر خوشبخت بشوم و احساس شادی بی نهایت کنم و تو... از وقتی به زندگی من پا گذاشتی همه چیز عوض شده سیاهی ها رفته و جایشان را رنگ های زیبا گرفته است امید برگشته و از همه زندگی من می تراود. تو آمدی و زندگی من زیبا شد. و هر روز زیباتر از دیروز دیگر هیچ چیز...
-
م مثل مرد زندگی من
جمعه 2 آبانماه سال 1393 00:18
م مثل مرد زندگی من یه مرد مهربون و دوست داشتنی یه مرد با شعور و فهمیده یه مرد عاشق و زیبابین م مثل مرد زندگی من مردی که تا چشمم رو باز می کنم لبخندشو میبینم مردی که دستای قوی ش فقط واسه نوازش کردن منه مردی که خواستههای قلبی منو از تو چشام میخونه م مثل مرد زندگی من مردی که بزرگترین غم زندگیش آسیب دیدن منه مردی که...
-
خواب آغوش تو
جمعه 25 مهرماه سال 1393 17:35
در آغوش تو می آسایم بر زانوان تو می آرامم و با دستان پرنوازش تو به خواب می روم.. چه خواب گوارایی است و چه خواستنی است تکرار دوباره آن... من سالهاست که در پناه آغوش تو عاشقی را آموخته ام و بی هراس از دردها سر بر زانوی تو به همراه نوازشهای عاشقانه ات به آرامش رسیده ام و آنگاه که چشم میگشایم و لبخند مهربانت را میبینم به...
-
بیکران میخواهمت..ساده و عاشق...
یکشنبه 6 مهرماه سال 1393 13:57
دلم شعرهای جدید میخواهد در وصف خواستن تو دلم کلمات تازه میخواهد در بیان اشتیاق من به تو دلم حرفهای صمیمی میخواهد برای نزدیک شدن تنم به تو دلم نفس های ساده میخواهد برای خواب شدن در آغوش تو راستی چقدر دلم تو را میخواهد خواستنی ترین عادت دل کوچک من! میدانی وقتی بیادت می افتم دلم هوای تو را می کند مثل وزش نسیمی در دشت...
-
عاشقانه های خروشان...
جمعه 14 شهریورماه سال 1393 11:37
جاهای زیادی هست که هنوز با هم نرفته ایم چیزهای جدیدی هست که هنوز ندیده ایم قدم های بسیاری هست که با هم برنداشته ایم سفرهای هیجان انگیزی هست که هنوز نرفته ایم خوراکی های فراوانی هست که هنوز نخورده ایم خنده های زیادی هست که هنوز نداشته ایم لذت های جدیدی هست که با هم نچشیده ایم چیزهای زیادی هست که هنوز به هم نگفته ایم و...
-
این روزها..
جمعه 17 مردادماه سال 1393 13:13
این روزها... دلم خیلی تو را میخواهد. دلم با تو بودن میخواهد. به آغوش کشیدن تو را میخواهد. این روزها دوست دارم همیشه پیشم باشی. هیچ وقت از پیشم نری. این روزها... بیشتر از همیشه دوستت دارم بیشتر از همیشه میخواهمت. این روزها... با تو بودن خیلی خوبه. نزدیک تو بودن خیلی خوبه. نگاه کردن تو چشمات خیلی خوبه. دستات رو توی دستم...
-
عروس مهتاب
دوشنبه 13 مردادماه سال 1393 10:03
مرا دریاب این عشق بی اندازه را ببین و احساس بهاری مرا لمس کن مست شدیم از می ناب عاشقی مست شدیم و رقص زیبای زندگی همنواز با آهنگ شور و اشتیاق ما را جذب کرد دستانم را گرفتی و با من رقصیدی در نگاهت عشق بود و اشتیاق در نگاهم شادمانی بود و خواستن در دستهایت تمنا بود و شیفتگی در دستهایم احساس بود و نیاز و این رقص زیبای...
-
حال و هوای شیرین ما...
چهارشنبه 18 تیرماه سال 1393 09:29
سالیان سال است که من و تو آرام جان هم شده ایم... روزها و ساعت ها و ثانیه ها در پی عشق به یکدیگر دویدیم و جنگیدیم و رسیدیم ما محو یکدیگر شده ایم و جز با حال و هوای با هم بودن خوشحال نمی شویم احساسی که در دل ما جان گرفت و در وجودمان ریشه دوانید روزهایمان را رنگ دیگری زد و شیرینی طعم خوشایند لحظاتش زندگی مان را زیباتر...
-
آروم جونم..
سهشنبه 17 تیرماه سال 1393 09:55
نازنینم عمری عاشقم باش تا که هستم عاشق باشی ای کاش دنیا زیباست اما عاشقونه دنیای عشق چون رنگین کمونه عمر بی عشق گشت روزگاره تنها با عشق هر قلبی جوونه وقتی عشق رو از چشمات می خونم آره هستی تو آروم جونم... آره.... کاش بدونی که تا زنده ام همینم عاشق بودن با تو نازنینم تو که اسم تو رو قلب من نوشته با تو انگار دنیای من یه...
-
شراب کهنه عشق...
جمعه 30 خردادماه سال 1393 11:39
عشق تو مثل شراب میماند هرچه بگذرد ... هرچه کهنه تر شود خوش طعم تر و گوارا تر میشود ناب میشود.... وقتی شراب را جرعه جرعه می نوشی از خود بی خود میشوی و غرق در خلسه ای لذت آور زندگی را لمس میکنی زیبا و خواستنی... عشق تو نیز همین گونه است وقتی آن را نوشیدم در بند بند وجودم ریشه دوانید و سالها و سالها تشنه ی تو شدم تا...
-
با تو یک دنیا آرامش..
پنجشنبه 15 خردادماه سال 1393 12:59
دستان مهربانت را به سوی من بگشا آغوش گرمت را به سوی من بازکن من جز آغوشت به جای دیگری تعلق ندارم به نزدیکی من برگرد به قدم زدن های دونفره و ماندن های طولانی به لمس حضور گرم و خواستنی و نوازش های عاشقانه به دوستت دارم های آرام و بوسه های آتشین برگرد..زودتر برگرد به من بی تو تنها برگرد این دل پریشان را فقط آغوش تو آرام...
-
عشق از جنس همیشه...
سهشنبه 30 اردیبهشتماه سال 1393 09:24
زندگی قشنگه وقتی تو هستی دستای گرمت هست آغوش مهربونت هست وسعت قلب پاکت هست احساس عمیقت هست و عشق بی انتهات هست زندگی قشنگ میشه خوشبختی همینجا روبروی ما نشسته داره زندگی ما رو تماشا میکنه گاهی برامون کف میزنه و تشویق مون میکنه گاهی هم دستمون رو میگیره و از روی زمین بلندمون میکنه وقتی به سفر میریم خاطره میسازیم شاد...
-
روز ستایش مردانگی...
دوشنبه 22 اردیبهشتماه سال 1393 14:46
قایقی خواهم ساخت قایق دل را به سوی عشق تو روانه خواهم کرد باد موافق می وزد بادبان ها را برافشان ای مرد اقیانوس های دور به سمت بهار می رویم به ساحل شن های طلایی و شقایق های عاشق گیسوانم را بباف ای مرد آرزوهای دور و درازم برای بالا رفتن از ابرهای شیشه ای و دور شدن ازین شهر و کوچه هایش من به دستان پرتوان تو محتاجم همین...
-
عشق رنگی من
چهارشنبه 3 اردیبهشتماه سال 1393 00:34
زیبای من وقتی تو آمدی زندگی من رنگی شد دیگر سیاه و سفید نبود.. هر روز یک رنگ به آن اضافه شد هیچ روزش مثل دیروز نبود هر روزش زیباتر از دیروز هر روز یک خاطره جدید و هر بار نزدیکتر به تو هر چه نزدیک تر شدم عاشقتر.. هر چه بیشتر شناختمت بیشتر عاشق.. و دلبستگی هایم بیشتر و دلتنگی هایم اکنون زندگی بی تو هیچ است بی تو زندگی...
-
به سلامتی صدای قلب تو...
یکشنبه 17 فروردینماه سال 1393 00:36
پیدا شد همکلاسی شد آشنا شد دوست شد مهربان شد گرم شد صمیمی شد یار شد عشق شد و عاشق ماند امروز تولد مردی ست که رد پایش در خیابان های عشق چه پررنگ و پابرجاست امروز هوای پاک آمدنت را از رنگارنگ خیال نفس میکشم به سلامتی قشنگترین موسیقی دنیا یعنی صدای قلب تو که از امروز آغاز و تا ابدیت عشق پرطپش است و خواستنی است همرنگ روز...
-
عشق در هر نگاه...
پنجشنبه 14 فروردینماه سال 1393 01:27
من از نژاد شیشه ام و شکستنی تو از نژاد کوهی و ستودنی من از نژاد قاصدکم و پرواز کردنی تو از نژاد بادی و آغوش گرفتنی من از نژاد بهارم و سبز شدنی تو از نژاد عشقی و مهرورزیدنی من با نوازش سرانگشتان مهربان تو به خواب خواهم رفت و در رویاهایم با تو خواهم بود با تو خواهم خندید با تو خواهم رقصید و با تو زندگی خواهم کرد......
-
تولد زندگی من
سهشنبه 5 فروردینماه سال 1393 11:32
امروز... زندگی من آغاز شد..متولد شد... فرودین چه ماه خوبی است... بهار می آید... زندگی می آید... تا چند سال پیش نمیدانستم زندگی من فروردینی است ولی احساس میکردم... تا اینکه خدا او را به من داد... عشق من خوشحالم که تو را دارم تو هدیه خداوندی... همیشه دوستت دارم همیشه عاشقت خواهم بود... و هر روز یک بار بیشتر به تو...
-
بهار رنگارنگ زندگی...
جمعه 1 فروردینماه سال 1393 16:42
بهار رسید... یک بهار دیگر با عشق..با مرد رویاهایم.. یک بهار جدید با زندگی جدید... همراه با جان گرفتن دوباره زمین و شکوفه دادن درختان سبز عشق ما هم دوباره تازه میشود سبز میشود و می روید هفت سین امسال را من برات میچینم تا بیاد داشته باشی مرا تا پایان سال زیبایی های زندگی با تو کم نیست من با تو شادم و هر سال جشن میگیرم...
-
از من دوری اما..تو را پس انداز کرده ام..
شنبه 17 اسفندماه سال 1392 09:57
یک روز زیبا به چشمانم نگاه کردی و عاشقم شدی یک عمر است هرروز تو را میبینم و هر روز بیشتر عاشقت می شوم جاذبه ی نگاه یک لحظه است و مهربانی نگاه تا همیشه... این نگاه مهربان و دستهای گرم این اشتیاق زندگی با من و این احساس محکم و مردانه فقط از قلب سخاوتمند تو می تراود به دوردست ها می روی اما همچنان دست و دل بازانه بودنت را...
-
سرزده...
جمعه 11 بهمنماه سال 1392 22:42
سلام امشب ناخوآگاه به سوی اینجا کشیده شدم بدون اینکه چیزی برای نوشتن داشته باشم مرور کردم خاطرات با هم بودن را از لحظه دیدار تا به امروز... خوشی ها و ناخوشی ها جدا شدن ها و پیوستن ها و عشقی که روز به روز قویتر می شد در تمام این لحظات حتی موقع دلخوری ها و دلگیری ها هیچ وقت هیچ وقت احساس نکردم اشتباه کردم هیچ وقت فکر...
-
جنس دلتنگی
شنبه 28 دیماه سال 1392 21:50
همین دلتنگی های کوچک و بی موقع همین دلشوره های بیخود و بی جهت همین چشمهای خیس یواشکی همین لجبازی های بچگانه همین بغض های بیقرار و دلتنگ همین احساس بارانی و خیس ... اصلا همین نوشته های خط خطی همه ی اینها عشق است.. بیتابی است... دلتنگی است... دلتنگی از جنس نیاز و نیازی از جنس عشق و عشقی از جنس آسمان من کنار تو نباشم...
-
و اما زمستان...
یکشنبه 8 دیماه سال 1392 22:09
زمستان رسید... پنجمین زمستان با هم بودن... چهار سال همراهی.. چهار سال پر از شیرینی و البته کمی سربالایی... چه زود میگذرد روزهای با تو بودن. نگاهی به عقب میاندازم. چه هاکه بر ما نگذشت... ما ماندیم و کوله باری از خاطره و یک عشق.. که قطره قطره و ذره ذره شکل گرفت. و شد درختی تناور با ریشه ای عمیق. ریشه ای در جان ما. یادت...
-
یلدای عاشقانه من و تو...
یکشنبه 1 دیماه سال 1392 08:32
یلدا هم رسید بلندترین شب سال اینبار گرم تر از همیشه و در سخاوت آغوش مهربان تو به یکی دیگر از خاطرات زیبایمان بدل شد یلدای امسال هراس تقسیم کردنت را ندارم و جسورانه طعم لبهایت را با عمق وجودم حس می کنم و چه خیال انگیز می شود تعبیر آرزوهای قشنگ ما از زبان حافظ شیراز و چه زیبا نقش می بندد آینده مشترک من و تو در صفخات...
-
برف بازیهای به یاد ماندنی
یکشنبه 17 آذرماه سال 1392 14:36
این زمستان مانند زمستان های پیشین برای گرم کردن دستهایم به رویایم بیا برف بازی های کودکانه ما خاطره ای خواهد شد ماندگار در دفتر زندگیمان مثل همیشه همراهیت بزرگترین آرزوی من میشود و خنده هایم بزرگترین آرزوی تو این لذت های لحظه به لحظه و این خندیدن های همیشگی زندگی مشترک ما را میسازد نوشتن از تو از نگاه تو از خاطرات تو...
-
چند خط شادمانه...
چهارشنبه 13 آذرماه سال 1392 10:46
آسمان همچون دل من است نه که بارانی باشد یا گرفته.... نه..... اتفاقا زلال است و بی پایان صاف است و آبی و خالی از هر اضطراب و شکایه... من سبز می شوم دوباره سر راهت سبز می شوم و با مهربانی های بی پایان تو می رویم و جوانه میزنم از لابلای انگشتان مهربان تو تو می بوسی مرا و گل سرخی می شوم که حتی اگر چیده شوم باز هم تازه...
-
نامه ای به دوست...
یکشنبه 3 آذرماه سال 1392 00:09
یگانه عشق من سلام. مدتی است با تو از این دریچه صحبت نکردم. اگر چه در تمامی نوشته هایت خودم را می بینم. با غرور میتوانم بگویم نوشته هایت بوی من گرفته... در این مدت من و تو خیلی به هم نزدیک شدیم. خیلی نزدیک... و هر روزمان با هم خاطره است خاطره ای بی نظیر. هر روزمان پر از شور و اشتیاق و هیجان است و هر روز بیشتر در هم...
-
مرا به آرامش برسان...
شنبه 2 آذرماه سال 1392 10:53
دوباره باتو سخن میگویم دوباره میخواهم با تو سخن بگویم دوباره باید باتو سخن بگویم... تو که بزرگی و مهم تو که مهم هستی و بی رقیب تو که بی رقیب هستی و آرامش بخش .... این روزها بیشتر از هر زمانی دوستت دارم انفجار احساساتم را نادیده مگیر چشمانم خیس می شوند... نم نم بارانم را بنگر مثل همیشه باش بگو که نباید گریست و با دستان...