دلنوشته های من و عشق غیرممنوعم!

وقتی باران عشق باریدن گرفت هرگز چتری بر ندارید .

دلنوشته های من و عشق غیرممنوعم!

وقتی باران عشق باریدن گرفت هرگز چتری بر ندارید .

تا لحظه ی دل سپردنت می مانم


چه زیباست سالهایی که از پس هم می گذرند

و من در کنار تو

همچنان عاشق و مشتاق

به مهربانی‌های تو می اندیشم


چه زیباست اسم تو در کنار اسم من

شکوهمند و افتخارآمیز

و چقدر خواستنی است یکی شدن با تو

تا همیشه و بی انتها

چه رازی نهفته است در مهر تو... در دل من...


من تو را می خواهم و این

ساده ترین واژه ی امروز

به مناسبت دومین سالگرد یکی شدنمان

امروز می رقصیم و می خندیم و شادیم

چرا که کهنه شدن دوستی‌مان زیباترین اتفاق است


هزاران بوسه و قلب قرمز و شکلاتی

تقدیم به تو که قلبت پر از احساس است

دستانت پر از مهر است

چشمانت پر از عشق است

کلامت پر از شور است

و احساس زیبایت که برای من است


دوستت دارم مرد بی نظیر زندگی من


دو سال گذشت انگار همین دیروز بود 

همان طور آن عشق همیشگی در من زنده است

بی کم و کاست 

و هنوز هم هر روز بیشتر از دیروز دوستت دارم


دخترک آرزوهای من 

تو بی همتا هستی 

برای همیشه...


خوشحالم 

از اینکه تو را دارم و  تو را یافتم 

بمان 

برای همیشه ...