دلنوشته های من و عشق غیرممنوعم!

وقتی باران عشق باریدن گرفت هرگز چتری بر ندارید .

دلنوشته های من و عشق غیرممنوعم!

وقتی باران عشق باریدن گرفت هرگز چتری بر ندارید .

عاشقانه های خروشان...




جاهای زیادی هست که هنوز با هم نرفته ایم

چیزهای جدیدی هست که هنوز ندیده ایم

قدم های بسیاری هست که با هم برنداشته ایم

سفرهای هیجان انگیزی هست که هنوز نرفته ایم

خوراکی های فراوانی هست که هنوز نخورده ایم

خنده های زیادی هست که هنوز نداشته ایم

لذت های جدیدی هست که با هم نچشیده ایم

چیزهای زیادی هست که هنوز به هم نگفته ایم

و عاشقانه های بینظیری هست که با هم داریم....


من در کنار تو همچون پروانه ای سبکبال

به هر سو پر میکشم و شادمانی میکنم


تو همچون کوهی استوار در کنار من

لبخند میزنی و هوای عاشقانه مان را داری


ما با همراهی دستان یکدیگر

به تکرار لحظات خوش می پیوندیم

و از بودن های طولانی و تابستانی مان

جویباری خروشان و خنک از عشق می سازیم

و در تکاپوی عبور از سنگلاخ های بین راه

دستان یکدیگر را گرم و محکمتر می فشاریم


و من

دختری از تبار ظرافت ها و لطافت ها

به پشتوانه ی قدم های محکم و مردانه تو

از تنگه های خیال انگیز و خروشان عبور میکنم


و تو

مردی از جنس باران و شور عاشقی

ترانه های زیبای لحظات خاص را

برایم زمزمه میکنی


و این رودخانه خروشان زندگی را

تارسیدن به آبشار عشق

ادامه خواهیم داد

قدم به قدم با هم

دست در دستان همدیگر

و محبتی بی پایان...