دلنوشته های من و عشق غیرممنوعم!

وقتی باران عشق باریدن گرفت هرگز چتری بر ندارید .

دلنوشته های من و عشق غیرممنوعم!

وقتی باران عشق باریدن گرفت هرگز چتری بر ندارید .

لبخند صبح


صبح می شود

     تو چشم می گشایی

            و خورشید طلوع می کند


صبح می شود

     تو لبخند میزنی

              و زندگی آغاز می شود


صبح می شود

    تو به سمت من می آیی

            و عشق ادامه پیدا می کند


هر صبح

چه دلخوشم

به احوالپرسی ساده تو


و چه بیقرارم

برای شنیدن صدای تو


و چه شادم

با دوستت دارم های تو


چه آرامش بزرگی است

      پرسش ساده تو:

            "روزگارت چطور است؟"


و چه دلگرم کننده است

       جمله مهربانانه تو:

              "من کنارت هستم"


و چه هیجان انگیز است

      عبارت جادویی تو:

                  "دوستت دارم"


زندگی گاهی

     چه ساده، شیرین می شود

             و چه بی انتها، دریایی می شود

                     و چه پرنور، آسمانی می شود


لبخند صبحگاهی تو

           امید من برای زندگی است

و از زندگی

            همین برای من کافیست...


حال این روزهای من


این روزها

چه پرشتاب میگذرند

انگار همین دیروز بود

731 جادویی

خانه رویاها


دو سالی میشود به خانه رویاهایمان آمدیم

روزهای ابتدایی را به خاطر دارم

حال و هوایمان یادت هست؟

ترکیبی از خوشحالی و نگرانی

خوشحالی برای لحظات بیشتر با هم بودن 


و نگران..

نکند لحظات بیشتر کنار هم بودن باعث شود

از هم سیر شویم

به هم عادت کنیم

و برای هم عادی شویم

مثل خیلی ها


ولی نشد

عادی نشدیم

برعکس عاشق تر شدیم

عقشمان ریشه دوانید و قوی تر شد

هر روز بیشتر از دیروز


نمیگویم سختی نبود

مشکل نبود

دلخوری نبود

ولی هیچکدام خللی به دوست داشتن عمیقمان وارد نکرد

بلکه باعث عمیق تر شدنش شد.


و اما امروز

همچنان با همیم

و همچنان عاشق


این روزها حس خوبی دارم

حس خوب خوشبختی

حس خوب عشق


این را مدیون تو هستم

مدیون عشق بی نهایتت

و زیبایی بی مثالت

و هوشیاری بی پایانت


و امروز

بیشتر از دیروز عاشقت هستم

و بیشتر از دیروز به تو خواهم گفت:

دوستت دارم