دلنوشته های من و عشق غیرممنوعم!

وقتی باران عشق باریدن گرفت هرگز چتری بر ندارید .

دلنوشته های من و عشق غیرممنوعم!

وقتی باران عشق باریدن گرفت هرگز چتری بر ندارید .

حال و هوای شیرین ما...


سالیان سال است

که من و تو

آرام جان هم شده ایم...


روزها و ساعت ها و ثانیه ها

در پی عشق به یکدیگر

دویدیم و جنگیدیم و رسیدیم


ما محو یکدیگر شده ایم

و جز با حال و هوای با هم بودن

خوشحال نمی شویم


احساسی که در دل ما جان گرفت

و در وجودمان ریشه دوانید

روزهایمان را رنگ دیگری زد

و شیرینی طعم خوشایند لحظاتش

زندگی مان را زیباتر ساخت


مدت هاست..

من با نام تو جان می گیرم

و تو با حضور من نفس می کشی


من با آغوش تو گرم می شوم

و تو با بوسه های من دلشاد


من با دستان پرسخاوت تو به اوج میرسم

و تو با عشق بی انتهای من پر پرواز می یابی



روزها از پی هم می گذرند

اما عشق ما بزرگتر می شود

فاصله مان کمتر می شود

و بیتاب تر از ندیدن یکدیگر


شاید تو بزرگترین هدیه زندگی من باشی

و من زیباترین تجریه زندگی تو


و این را بدان

احساسی که هست

برای هردویمان است


عشق را با هم تقسیم کردیم

پس هر دو آرام جان یکدیگریم

تا همیشه...


آروم جونم..


نازنینم عمری عاشقم باش

تا که هستم عاشق باشی ای کاش
دنیا زیباست اما عاشقونه
دنیای عشق چون رنگین کمونه
عمر بی عشق گشت روزگاره
تنها با عشق هر قلبی جوونه
وقتی عشق رو از چشمات می خونم
آره هستی تو آروم جونم...


آره....


کاش بدونی که تا زنده ام همینم
عاشق بودن با تو نازنینم
تو که اسم تو رو قلب من نوشته
با تو انگار دنیای من یه بهشته...

برق چشمات مثل نور الماس
غرق مهر و دنیایی ز احساس
در نگاهت موجی از ستاره
رنگ شادی تو دنیام میاره

آره هستی تو آروم جونم...