دلنوشته های من و عشق غیرممنوعم!

وقتی باران عشق باریدن گرفت هرگز چتری بر ندارید .

دلنوشته های من و عشق غیرممنوعم!

وقتی باران عشق باریدن گرفت هرگز چتری بر ندارید .

دنیای من با تو...



بهــــــار، تابستـــــان، پاییـــــز، زمستـــــان..

چهار فصل رنگارنگ

   چهار فصل عاشقانه

      چهار فصل دوست داشتنی

              هرکدام به زیبایی خودشان


فصل‌های زندگی‌مان می گذرند

در کنار هم

و هر روز با یک ماجرای جدید

اما آیا تکرار این روزها

از لذت باهم بودنمان می‌کاهد؟

هرگز...

...

تو تابحال کنار خودت ننشسته ای

   نمیدانی چه جذابیتی داری وقتی لبخند میزنی

        نمیدانی چه شیرین می‌شوی وقتی سخن می‌گویی

            نمیدانی چه متفاوت می‌شوی وقتی عاشقی می‌کنی


نمیدانی چه لذتی دارد خیره شدن به تو

     نمیدانی چه لحظاتی است همراهی تو

          نمیدانی چه نورانی است نگاه ساده‌ی تو


نمیدانی چه بی انتها می‌شود عاشقت بود

       نمیدانی چه بیکران می‌توان با تو شاد بود

             نمیدانی چه ناگزیر می‌باید افسون تو بود


میبینی...هنوز هیچ نمی‌دانی

هنوز خوشبختی مرا

آنگونه که در دلم هست ندیده ای

هنوز این دنیای عاشقانه‌مان را

باور نکرده‌ای...


باید برای دوست داشتنت فکری بکنم

   این همه عشق

         جا نمی‌شود در من 

قلب من گنجایش سخاوت تو را ندارد

    باید برای خوشبختی ام 

         زندگی جدیدی بدوزم...