دلنوشته های من و عشق غیرممنوعم!

وقتی باران عشق باریدن گرفت هرگز چتری بر ندارید .

دلنوشته های من و عشق غیرممنوعم!

وقتی باران عشق باریدن گرفت هرگز چتری بر ندارید .

تابستان داغ و گرمای تو...


تمام هفته به تو فکر میکنم

به تعطیلی های آخر هفته

که کنار تو باشم


تمام هفته بی قرار توام

بیتاب دیدنت

و مشتاق با تو بودنم


چندین و چندبار اینها را گفته ام

ولی چرا سیر نمیشوم از تو گفتن

چطور عشق تو مرا

اینچنین شاعر می کند

که سرخوشانه

هر آنچه به زبانم می آید

بر روی صفحه نقش می بندد


می گویند قدرت واقعى یک مرد،

در اندازه ى لبخند زنى ست که کنارش ایستاده

من در همه ی عکس‌ها بی اندازه می‌خندم


تو چگونه میتوانی اینهمه قدرتمند باشی

که در حصار بازوانت

یک دنیا آرامش برایم بسازی

و لبخند

بی حد و بی انتها


در این تعطیلات آخر هفته

که به گردش می رویم

چقدر خاطره  های رنگی میسازیم

و  چه لحظات نابی رقم می خورد

با قدرت دستان تو


آخر هفته های سرشار از تو

چه رویایی می شود و لذت بخش

آرام و شاد

و  فراموش نخواهیم کرد


بیا قرار بگذاریم

تا هیچ وقت

لبخند را فراموش نکنیم

لبخند که باشد.. توهم هستی.. عشقت هم هست

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد