سالهاست که من و تو یکی شده ایم
در کنار تفاوتهایمان، اختلافهایمان و ناملایماتمان
با هم مانده ایم
و از وجود هم لذت ها برده ایم
سالهاست که یکدیگر را انتخاب کرده ایم
به هم وفادار مانده ایم
و یکدیگر را بسیار دوست داشته ایم
سالهاست که میدانیم برای یکدیگریم
حتی اگر شبیه هم نباشیم
حتی اگر بحث کنیم، قهر کنیم و باز آشتی کنیم
سالهاست که از ممنوعیت به غیرممنوعیت رسیده ایم
سالهاست که بی محدودیت در کنار یکدیگر
زندگی را لحظه به لحظه نوشیده ایم
اما..
پنجم تیرماه
مرحله ی جدیدی از زندگی مان آغاز شد
شیرین و هیجان انگیز و پر مسئولیت
تو وعده ی روزهای خوب میدهی
و من مثل همیشه با تمام وجود تو را باور میکنم
تو باز هم تکیه گاه امن و محکم من میمانی
و من همچنان پناهی جز آغوش مهربانت ندارم
ما در کنار هم بزرگ شدیم
رشد کردیم
یکدیگر را شناختیم
و با تمام وجود با هم بودن را انتخاب کردیم
و چه لحظه ی زیبایی بود
که برق نگین های انگشتری
با برق لبخند تو یکی میشد
و چشمانت همچون هدیه ارزشمندت می درخشید
و قلب من که بیش از پیش
برای تو می تپید .. و دوستت می داشت.. به شکلی جدید
تو به من جرات دادی برای عشق ورزیدن
و عاشق تو بودن
و اکنون
جسارت تو باز هم زندگیمان را دستخوش تحول کرد
تحولی شیرین ولی نامعلوم
نمیدانم زندگی دونفره مان چگونه خواهد شد
نمیدانم نقش همسری را چگونه ایفا خواهیم کرد
و نمیدانم عشقمان رنگ دیگری خواهد گرفت یا نه
ولی به یک چیز از اعماق قلبم مطمئنم
و آن اینکه
تو را بی انتهای بی انتها دوست دارم...
یکی شدنمان مبارک
خوشبخت بشی عزیزم . خوشحالم واست . کاش سرانجام زندگیه منم مثه شما بشه