دلنوشته های من و عشق غیرممنوعم!

وقتی باران عشق باریدن گرفت هرگز چتری بر ندارید .

دلنوشته های من و عشق غیرممنوعم!

وقتی باران عشق باریدن گرفت هرگز چتری بر ندارید .

جمعه با تو خوبه...

بهار شد

عید شد

تولدم شد

اما عشق تو

مثل سابق

پابرجاست...


چقدر با تو بودن جذاب است

چه لذتی دارد گشت و گذار با تو

و چه خوب است جمعه ها در کنار تو


بهار می آید و 

روزهای دوست داشتنت طولانی تر می شود

بهار می آید و 

شکوفه های عشقت خوشرنگ تر می شود

بهار می آید و 

شهامت با تو بودن بیشتر می شود


میخواهم در تمام جمله های تو باشم

شاید یک عمر کم باشد برای دوست داشتنت

میخواهم همان آیینه ای باشم

که هر روز صبح خودت را در آن می بینی

میخواهم آن هوای تازه ای باشم

که وقتی پنجره را میگشایی نفس می کشی

می خواهم آن درختی باشم

وقتی که دنبال سوژه عکاسی می گردی

میخواهم آن بارانی باشم

که قدم زدن زیرش را دوست داری


می بینی... تو را خیلی دوست دارم

اما برای گفتنش

واژه کم می آورم


تو را مانند همین جمعه های شاد

بی انتها و سبز

عاشقانه دوست دارم


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد