دلنوشته های من و عشق غیرممنوعم!

وقتی باران عشق باریدن گرفت هرگز چتری بر ندارید .

دلنوشته های من و عشق غیرممنوعم!

وقتی باران عشق باریدن گرفت هرگز چتری بر ندارید .

ساده ترین عشق بازی



تا حالا عاشق شدی؟

تا حالا معشوق بودی؟

تا حالا کسی رو داشتی

    که دلگرم باشی از بودنش

         امیدوار باشی به موندنش

              و خوشحال باشی از داشتنش


تا حالا کسی رو داشتی 

که در کنارش احساس امنیت کنی

و بدونی یکی هست

که دنیا رو فدای یه تار موی تو میکنه


تا حالا کسی رو داشتی

که واسه یک لحظه دیدنش

حتی زیرچشمی

کلی تلاش کنی

و نزدیک باشه آبروت بره


تا حالا کسی رو داشتی

که وقتی دو روز نبینیش

دلت پر از غصه بشه

و روز دیدار

اشک تو چشات حلقه بزنه و

با بغض بگی

خیلی دلتنگت بودم عزیزم


تا حالا کسی رو داشتی

که هر روز صبح که از خواب پا میشی

منتظر زنگ صبح بخیرش باشی

که روزت رو شاد کنه

و روحت رو شارژ!


تا حالا عاشق کسی بودی

که وقتی قرار باشه عصر

حتی خیلی کوتاه باهاش باشی

از خوشحالی انگار دنیا رو بهت دادن

و پر بکشی بری پیشش


تا حالا شده بعضی شبا

دلت هواشو کنه و بیتاب بشی

بعد یک دفعه یه اس ام اس ازش برسه

که یواشکی نوشته بیادتم


تا حالا کسی رو داشتی

که روز تولدت

از پشت هزار تا فاصله

خودشو به تو برسونه و

با یه شاخه گل تولدت رو تبریک بگه


تا حالا شده تو رو با اسم کوچیک صدا کنه

و دلخوشیت همین باشه

که همیشه و همیشه صدات کنه

و تو خودتو لوس کنی و جوابشو بدی


تا حالا دوستی داشتی

که هرچقدر هم به هم بدی بکنین

باز همدیگه رو ببخشین

و هیچی تو دلتون نمونه


تا حالا شده

جوری دلبسته ی کسی بشی

که بفهمی زندگی بدون اون

برات جهنم میشه

و جای خالیش رو

توی تک تک لحظه هات حس کنی


تا حالا اونقدر عاشق کسی بودی

که تک تک اعضای بدنش بهت انرژی بده

و با هر حرکت دستش

و هر نوازش انگشتانش

اوج احساس رو تجربه کنی


تا حالا شده اونقدر عاشق هم باشین

که بگردین یه گوشه پیدا کنین

یواشکی همدیگه رو ببوسین


تا حالا اینجوری عاشق بودی؟

اینجوری عشق بازی کردی؟

اینجوری عشق رو فهمیدی؟


ما اینچنینیم

     خوش به حالمان...

اریا شاهرودی

نظرات 2 + ارسال نظر
ناهید جمعه 27 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 10:00 ب.ظ

اخی عزیزم من و یاده عشقم انداختی که الان در سفر و من تا دوشنبه نمی تونم حتی صداشو بشنوم .دلم براش تنگه.........

hich چهارشنبه 29 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 10:00 ق.ظ http://hich2012.blogsky.com

...خوش بحالتان !!

بوسیدن لب یار اول زدست مگذار کاخر ملول گردی از دست و لب گزیدن

ممنون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد