باز هم می خواهم از تو بگویم
از تو و دستهای تو
از تو و عشق بی نهایت تو
از تو و پاک ترین احساس تو
باز هم افکارم به تو گره می خورد
و سپیدی صفحه را عاشق می کند
هر روز خاطره ای برایم می سازی
شیرین تر از خوراکی های خوشمزه
و گرم تر از نوشیدنی های شیرین
و لذت بخش تر از لحظات عرفانی...
باز هم با تو بودن
مرا به شوق آورد
تا خاطره ی دیروز را ثبت کنم
و عشقی
که در لحظه لحظه اش جاری بود
و روانه ی قلب من شد
و درخت ها
که به ما سلام می دادند
و کلاغ ها
که با محبت می خندیدند
و فواره ها
که شادمانه به هوا می پریدند
و باهم بودن مارا
جشن می گرفتند
باز به من بال و پر دادی
تا آزادانه پرواز کنم
و باز آغوشت را به رویم گشودی
تا عاشقانه بیاسایم
بازهم دنیایم را
سراسر با مهربانی خودت پر کردی
و چه شاعرانه
قدمهایت را
با قدمهای کوچک من
همراه کردی
بازهم فریاد می زنم
تو خالق احساس شکوفا شده ی منی
همیشه راهی داری
برای رسیدن به عشق
و کلمات را آنطور می گویی
که راهی نمی ماند
جز رسیدن به تو
بازهم به تو ایمان می آورم
که جاودانه دوستم خواهی داشت
هیچکس جای تو را
پر نخواهد کرد
هیچکس
جای مرا
پر نخواهد کرد
ما برای هم خواهیم بود
تا همیشه
وب زیبایی دارین . مطالبتونم همینجور
ممنون لطف دارین
امید وارم خودت و عشقت همیشه جاودانه باشید
ممنونم