من دیوانه نیستم
تنها اندکی دلتنگ توام
اندک که نه
کمی بیشتر از آن
دیگر بیقرار توام
من تنها نیستم
فقط از تو دورم
از عشق جاودانم
فقط چشم انتظار لحظه ای هستم
که آغوشت را
با یک دنیا احساس
به رویم باز ببینم
من غمگین نیستم
تنها اندکی حرف دارم برای گفتن
و تو را می خواهم
برای درد دل کردن
گلایه کردن
و شکایت از دوری ات
من غریبه نیستم
تنها دستان تو را گم کرده ام
در میان این آدمها
که فرسنگ ها از دل من و تو
فاصله دارند
من گریه نمی کنم
فقط اندکی احساس
قطره قطره از چشمانم می چکد
و سپیدی این صفحه را عاشق می کند
من دلواپس نیستم
تنها اندکی ترک برداشته است
این قلب کوچک و ساده
که نوازش های مهربان تو را کم دارد
من دیوانه نیستم
تنها عاشقم
اگر عاشقی دیوانگیست
من دیوانه ی توام
ای شاهزاده ی دست نیافتنی من...
عزیزم چه با احساس
لذت بردم