چه زود می گذرد
چقدر زود می گذرند لحظه های با تو بودن
لحظه های شاد و زیبای با تو بودن
لحظه های عاشقانه
لحظه های خواستنی
لحظه های شیرین و کودکانه
با تو شادم
هیچ می دانستی... ؟
تو برای ماهی کوچک دلم
همچون رودخانه ای هستی
زلال و آبی
تو شبیه آفتابی هستی
پر رنگ
که در ظهرهای سرد زمستان
بر دست های سردمان می تابد
و گرمای لذت بخش بودنت
برای قلب عاشق من
همچو نوازشی آشناست
تردید ندارم تو همانی
همان شاهزاده ی رویاهای من
همان که دستان مرا می گیرد
و تا آنسوی نور و شادی می برد
تو همانی که حضورت
دنیای کوچک مرا
بهاری می کند
و حرم نفس هایت
سرمای زمستان را بی رنگ می کند
تو نیمی از وجود منی
منی که عشق را
با حضور تو حس کردم
من با تو شادم
ای شاهکار مهربانی
همیشه شاهزاده ی رویاهای من بمان
سپیدزیبایی بود...لذت بردم از خواندنش
سلام