دلنوشته های من و عشق غیرممنوعم!

وقتی باران عشق باریدن گرفت هرگز چتری بر ندارید .

دلنوشته های من و عشق غیرممنوعم!

وقتی باران عشق باریدن گرفت هرگز چتری بر ندارید .

باز هم چشمانت

عشق من

یادت هست 2 سال پیش را

زمانی که تازه با هم آشنا شده بودیم

یادت هست چه می گفتم از چشمهایت

و چه نوشتم از چشمانت


و اکنون این سوال را از خود می پرسم

چرا بعد از گذشت این همه وقت

باز هم چشمانت....


باز هم چشمانت مرا به خود می خواند

باز هم برایم یک دنیاست

باز هم بی همتاست

و بی انتها


این همان چشمانی است که مرا عاشق کرد

همان چشمانی که به آن دل باختم

همانی که هنوز هم مرا از خود بیخود می کند


زیبای من

هنوز که هنوز است

در کنار تو پر از شور و هیجان می شوم

مثل روز اول

هنوزم مرا به وجد می آوری

حتی بیشتر از قبل

هنوز هم لبخند زیبایت برایم بی همتا است

و صدایت مرا گرم می کند


فرشته کوچک من

فکر کنم این همان معنای عشق است

همان عشقی که کم نمی شود

روز به روز زیاد هم می شود

آری این همان جادوی چشمانت است

همان جادوی دوست داشتنی

و تو هم

زیبا ترین جادوگر...


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد