دلنوشته های من و عشق غیرممنوعم!

وقتی باران عشق باریدن گرفت هرگز چتری بر ندارید .

دلنوشته های من و عشق غیرممنوعم!

وقتی باران عشق باریدن گرفت هرگز چتری بر ندارید .

نوازش

هرچقدر می گذرد

بیشتر به این موضوع پی می برم
که در دست نگه داشتن دستانت
یعنی به زنجیر کشیدن شدن روحم

در نزدیکی حضور تو

برای همیشه


نمی توان از تو گذشت

نمی توان از تو رد شد


چطور می شود وجود عاشقت را ندید

چطور می شود اضطراب لحظه هایم را

با آرامش دستانت در میان نگذارم


چگونه می توانم با آرامش لبخندت

به دنیای زیبایی که برایم ساختی باز نگردم؟

دنیایی که فقط شادی دارد

لبخند و زیبایی


مثل وجود دوست داشتنی خودت

مثل من که خوشبختم با عشق تو

مثل دستانت

که فقط برای نوازش من

به سویم می آید

و مثل دل دریایی ات

که پیش دل من آرام است

 

سکوت

بغض

گلایه

مرا ببخش

این تقدیر مرموز و پنهان

بعضی روزها

به سراغ دل خسته ی من می آید

و آنگاه

فقط با یک بوسه ی تو 

پا به فرار می گذارد


و دل تنگی من

با نگاه گرم و خواستنی تو

می هراسد


مرا ببخش که بی تابی هایم را

ذره ذره در اشکهایم خلاصه می کنم


گم می شوم اگر نباشی

اگر از دست بدهم حضور مهربانت را


نمی دانی چه ترسی دارد دوری از تو

نمی دانی چه دردی دارد دل کندن از تو

نمی دانی...


نظرات 2 + ارسال نظر
وحید و شیدا سه‌شنبه 10 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 11:12 ب.ظ http://www.vahidslove.blogsky.com


سلام پیش ما بیا و با خوندن مطالب نظرخود تو بگو درباره اون مطلب
اگه خواستی بگو لینکت کنیم و اگه دوست داشتی ما رو لینک کن
منتظریم

✿ܓ✿ܓ✿ܓ✿ܓ✿ܓ✿ܓ✿

بگذار هر چه نمی خواهیم ، بگویند ...
بگذار هر چه نمی خواهند ، بگوییم ...
باران که ببارد
" کاری از چترها ساخته نیست "
ما اتفاقی هستیم که افتاده ایم

✿ܓ✿ܓ✿ܓ✿ܓ✿ܓ✿ܓ✿


شبنم سه‌شنبه 10 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 11:24 ب.ظ http://seven-stones.blogsky.com


اسم وبلاگت نظرمو جلب کرد

از چه نظر ؟؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد