دلنوشته های من و عشق غیرممنوعم!

وقتی باران عشق باریدن گرفت هرگز چتری بر ندارید .

دلنوشته های من و عشق غیرممنوعم!

وقتی باران عشق باریدن گرفت هرگز چتری بر ندارید .

دخترکی ساده...رها... عاشق

 

 

دخترکی بودم 

ساده... رها.... بی عشق

 

دراین زمین شلوغ 

من بودم و باران و تنهایی 

بی چتر ... 

بی قلب ... 

بی خاطره .... 

 

من بودم و آدم هایی که  

نگاه کردن به چشمهای حریصشان

و اعتماد کردن به دستهای سردشان  

هراس انگیز بود 

 

من بودم و  

دنیایی پر از بی مهری 

بی وفایی 

خیانت 

 

 من بودم و احساسی

 که دلم را شکسته بود 

قلبم را ویران کرده بود 

و عشق را در وجودم از بین برده بود 

 

که ناگاه  

تو از راه رسیدی 

با سبدی لبخند 

و بغل بغل مهربانی   

تو و دستان گرمت 

مرا به میهمانی آغوش بردید  

آغوشی که هیچ گاه فراموشش نخواهم کرد

 

و با لاله های داغ و آتشین بوسه  

آرامش را به قلب بی قرارم هدیه کردی 

 

تو با عشقی بی انتها 

قلب شکسته ام را مرهم نهادی 

تا دیگر تا زمانی که زنده هستم 

فراموش نکنم 

که با عشق 

می توان ساخت 

می توان شاد بود 

می توان کودکانه شیطنت کرد  

می توان خندید

می توان زیبا شد 

می توان عاشق بود 

عاشق عشق تو... 

 

حال من 

دخترکی هستم 

ساده ...  

پر از احساس رهایی... 

سرشار از شوق پریدن... 

  

من زنده ام با عشق 

عشق به زیبایی 

به مهربانی  

به بخشندگی  

 

حال وجودم 

پر از عشق به باران است 

پر از عشق به دوستی با تو 

پر از عشق به تو... 

 

عشق ممنوع من

بی تردید 

دوستت خواهم داشت 

تا ابدیت...

نظرات 2 + ارسال نظر
حس سبز سه‌شنبه 18 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 02:56 ق.ظ http://www.hesesabz.blogsky.com

سلام دوست من.مایل به تبادل لینک هستی؟اگه تمایل داری منو بی خبر نذار.
"دوستدارت حس سبز"

شکسته بال جمعه 21 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 02:46 ق.ظ http://manodelamtanha.blogsky.com/


پر از حس تنهایی ام

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد