این روز را به خاطر خواهم سپرد
روز همراهی روز صبوری و روز مهربانی تو
خوشحالم که درست را خوب آموختی
و خوشحال از اینکه تو را دارم
دیروز دستانت چه جادویی شده بود
و چه انرژی به من میداد
آن دستان ظریف و این همه مهربانی
این همه عشق
دیگر دستانت سرد نبود
و برعکس این دستان من بود که به گرمای دستانت نیاز داشت
و نگاهت که چراغ دل مرا دوباره روشن کرد
آهای همیشگی ترینم
تمام فعلهای ماضیم را ببر
چه در گذر باشی چه نباشی
برای من
استمراری خواهی بود
من هر لحظه تو را صرف میکنم..
بیا که جز به رنگ تو ، دگر سحر نمی شود