شب است و سکوت است و ماه است و من
من و یک دل تنگ
آه که این شب چقدر طولانی است
چشمانم را می بندم
چه دنیای زیبایی است این خیال...
تو در کنار من
من در کنار تو
چشم در چشم هم
نمی دانم دلم چه می خواهد
ولی می دانم که هرچه هست از توست
شاید چشمانت را میخواهد که به من نگاه کند و لبخندت را می خواهد که مرا بی تاب کن
نمیخواهم چشمانم را باز کنم
چه رویای شیرینی
ای رویای هر چشم بستن من
برای همیشه و تا ابد
دوستت دارم...