قاصدک هایم را به سویت روانه می سازم
تا برایت خبر بیاورند که من اینجا
بی تو
در انتظارت هستم
می نویسم
خط خطی می کنم
باز به نام تو می رسم
به مهربانی هایت
نگاه سبزت
و ترانه های جادویی ات
می اندیشم
به پرسه های دو نفره مان
در هوای پاک دلدادگی
و قدم زدن های سبزمان
در کوچه های خاطره
و لبخندهای مهربان تو
به شیطنت های رنگارنگ من
و امید من
به دست های نیرومند تو
اجازه هست تا همیشه دوستت داشته باشم؟!؟