دلنوشته های من و عشق غیرممنوعم!

وقتی باران عشق باریدن گرفت هرگز چتری بر ندارید .

دلنوشته های من و عشق غیرممنوعم!

وقتی باران عشق باریدن گرفت هرگز چتری بر ندارید .

برای تو . . .


عاشق شدنت را دوست دارم
و در عین خود خواهی میخوام که هر روز بیشتر عاشقم باشی.

نکند داری مرا شرمنده خودت میکنی و چه زیباست این شرمندگی.و چه زیباست دلنوشته های تو و چه غرور انگیز است کلامی که برای من بر لبانت نقش می بندد.و تن تو که آرامش را از دلم برده است و چه غوغای شیرینی است در دل و جانم و چه آتش خنکی است که جان را می سوزاند.

و چه زیباست حرکت دستان من بر تن تو و چه آرامشی است بوسه های پیاپی بر لبان تو.
سرشار از غرور میشوم آنگاه که می بینم زیباترین دختر دنیا در دستان من غوطه ور است و خود را در آغوش من رها کرده است.
مگر میشود نزدیک من باشی و شوق دیدارت مرا به هیجان نیاورد و مرا بی تاب نکند.لطافت بی نظیرت کوه یخ را آب می کند چه برسد به من گداخته و زبانه کشیدهو چه زیباست که خدا هم با ما یار است و هنگام هم آغوشی من و تو باران می بارد و لطافت هوا با لطافت تن تو همراه میشود.
و چه زیباست حرکت دستان من که با شوق به هر سو که دلش میخواهد می جهدو زیبا تر حرکت دستان توست که مرا مست و مدهوش می کند و این شب خاطره انگیز را کامل می کند .

زیبای من

گرچه قلم من قاصر و زبانم ناقص است ولی اینها دلنوشته ای است که برای تو می نویسم.
 فقط و فقط برای تو.
و این حاصل شور عشقی است که تو در دلم قرار دادی و به آن افتخار میکنم

و میخواهم قشنگ ترین جمله تکراری زندگیم را تکرار کنم و فریاد بزنم:
عشق من دوستت دارم.... 
:)

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد