دلنوشته های من و عشق غیرممنوعم!

وقتی باران عشق باریدن گرفت هرگز چتری بر ندارید .

دلنوشته های من و عشق غیرممنوعم!

وقتی باران عشق باریدن گرفت هرگز چتری بر ندارید .

حال من . . .

کنارم نیستی ومن دلم تنگ میشه هر لحظه

خودت میدونی عادت نیست ، فقط دوســـت داشتن محضه

کنارم نیستی و بازم ، بهونه هاتو میگیری

میگی وای ، چقدر سرده ،‌میای دستامو میگیری

یه وقت تنها نری جایی ، که از تنهایی میمیرم

از اینجا تا دم در هم بری ،‌ دلشوره میگیرم

فقط تو فکر این عشقم ، تو فکر بودن با تو

محاله پیش من نباشی و نیاد سراغم یاد تو

میدونم که یه وقتایی ، دلت میگیره از کارم

روزایی که حواسم نیست و کم میگم دوست دارم

تو هم مثل منی انگار ، از این دلتنگی ها داری

تو هم از بس منو میخوای ، یه جورایی دیوانه ای

کنارم نیستی و انگار ، همین نزدیکیاست دریا

مگه موهاتو وا کردی ، که موجش اومده اینجا

قشنگه ردپای عشق ، بیاد چتر زیر برف

اگه حاله منو داری ، میفهمی یعنی چی این حرف...


..

..

..

..

دید مجنون را یکی صحرا نورد


 در میان بادیه بنشسته فرد


گفت او ، مجنون جام شیدا چیست این؟


می نویسم نامه،بهر کیست این


گفت مشقٍ نام لیلی می کنم 


خاطر خود را تسلی می کنم


چو ندارم من مجال کام او 


عشق بازی می کنم با نام او...


نظرات 1 + ارسال نظر
بابک جمعه 26 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 09:58 ب.ظ http://www.sonamarket.com

شعر مال کیه؟قشنگه

با سلام
این شعر آهنگ همدم معین هستش که من یه سری تغییرات توش دادم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد