دلنوشته های من و عشق غیرممنوعم!

وقتی باران عشق باریدن گرفت هرگز چتری بر ندارید .

دلنوشته های من و عشق غیرممنوعم!

وقتی باران عشق باریدن گرفت هرگز چتری بر ندارید .

و اما ...

یک چیزی ذهن من رو به خودش مشغول کرده اگر کسی جوابشو میدونه به من هم بگه


وقتی توی چشمانش نگاه می کنم نا خودآگاه به او می گویم دوستت دارم وقتی این جمله را می گویم ناگاه از خودم می پرسم آیا واقعا دوستش دارم ؟؟ اگر نداشته باشم و به او بگویم ظلم بزرگی در حق او کردم .

چگونه بفهمم دوستش دارم و به خاطر چه دوستش دارم.

نمی دانم جسمش را دوست دارم یا خودش را . خودش می داند که جسمش چقدر برای من جذاب است و چقدر مرا به وجد می آورد. و چشمانش... چشمانش مرا به اعماق خود می برد به انتهای وجودش و آنگاه است که وجودش برایم جذاب می شود و تمام وجودش را از آن خود میخواهم .

زمانی که پیشم نیست دلتنگش می شوم دلتنگ حضورش کنارم و دلتنگ نگاهش ..

آیا هر کسی را دلتنگ می شوی دوستش داری؟؟؟

شاید این ممنوعیت عشق مان است که آن را جذاب کرده است. نمی دانم شاید.....

یکی به من جواب دهد جوابش را نمی دانم یا نمی دانم که می دانم یا می دانم که نمی دانم یا ...



نظرات 1 + ارسال نظر
فرزانه سه‌شنبه 3 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 03:46 ب.ظ

وقتی توی چشمانش نگاه می کنم نا خودآگاه به او می گویم دوستت دارم وقتی این جمله را می گویم ناگاه از خودم می پرسم آیا واقعا دوستش دارم ؟؟ اگر نداشته باشم و به او بگویم ظلم بزرگی در حق او کردم .
نمیدانم...
اما اگر دوستش ندارم چرا وقتی دیر میکند نگرانش میشوم و بغض میکنم...
اگر دوستش ندارم چطور زمانی که در خطر قرار گرفت نتونستم بنشینم و تماشا کنم...
اگر دوستش ندارم چرا وقتی غمگین است دوست دارم کنارش باشم همونطور که میگفت با حضورم بهش آرامش بدم...
اگر دوستش ندارم چرا از فکر اینکه دوستش ندارم نم اشک به چشمانم می آید...
اگر دوستش ندارم چرا وقتی از او نشانه ای میبینم قلبم تند میزند؟...
اگر دوستش نددارم چرا هر لحظه به یادش هستم و منتظرش...
.
.
.
خدایا شکر...مثل اینکه دوستش دارم...به اندازه او عاشق نیستم...اما دوستش که دارم...اونم همینو میخواد...

خدایا شکر..

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد