دلنوشته های من و عشق غیرممنوعم!

وقتی باران عشق باریدن گرفت هرگز چتری بر ندارید .

دلنوشته های من و عشق غیرممنوعم!

وقتی باران عشق باریدن گرفت هرگز چتری بر ندارید .

لبخند تو

  

    

لبخند بزن 

مهربانم لبخند بزن  

تو در مقابل دوربین چشمانم هستی  

 همیشه و همیشه  

حتی زمانی که تنهایی    

 

لبخند بزن  

می خواهم بهترین خاطره را  

از چهره ی دوست داشتنیت در یاد داشته باشم    

می خواهم وقتی که می روی 

عکسی از مهربانی هایت بردارم 

در چشمانم   

و در ذهنم  

تو را مرور کنم 

بارها و بارها ...

 

می بینمت ای بهترین یار  

به هر کجا نگاه می کنم 

به این آدمها که بی خیال از کنارم می گذرند 

و نمی دانند که من به عشق ورزیدن متهم شده ام 

و ممنوع است دوست داشتن عزیزترین هم نفسم !

 

اما تو بخند 

همانند شکوفه ای در دفترم  

و واژه های نانوشته ام 

و باز هم تکرار داستان گرمی لبان تو و گونه های من 

 و دستان پرمهر تو و اندام تشنه ی من  

و خواستن قلبت و خواستن قلب من .....

 

بخند ای بهترینم 

تو در مقابل دوربین چشمانم هستی ....

نظرات 2 + ارسال نظر
یار مهربان شما - نبی خواه سه‌شنبه 26 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 10:22 ب.ظ http://www.pdf-ketab.com

1.604938258431.33187732873سلام






شاید گمشده !!! شما در سایت من باشد ؟ منتظر شما هستم ؟؟؟

اهلا وسهلا پنج‌شنبه 19 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 01:50 ب.ظ

چه لب زشتیه

اگر در دیده مجنون نشینی.....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد