دلنوشته های من و عشق غیرممنوعم!

وقتی باران عشق باریدن گرفت هرگز چتری بر ندارید .

دلنوشته های من و عشق غیرممنوعم!

وقتی باران عشق باریدن گرفت هرگز چتری بر ندارید .

سال نو..


سال جدید آمد..

یکسال دیگر تمام شد..    

ولی من خوشحالم..

چون در سال جدید تو را دارم..

چون یکسال تو را داشتم

سالی پر از هیجان و عشق

خوشحالم

چون تو هستی

از وقتی تو آمدی زندگی من رنگی شد.

شاد شد

پر امید شد.

در سال جدید 

آرزو میکنم لحظه های با تو بودن بیشتر شود

آرزو میکنم همچنان لایق عشق بی نهایت تو باشم

خوشحال تر از امسال

پرعشق تر از امسال

پر از رنگ..

عشق سال های من 

امیدوارم تا ابد سال نو را با تو و به یاد تو جشن میگیرم

و هرسال عشقمان بیشتر شود..

با تو همه چی خوبه 

عشق سال ها و همیشه من.. 

حوای عاشق تو ...


چیدم...

من

    حوای تو

         سیب ممنوعه را چیدم

         سیب ممنوعه‌ی عشق تو را...


سالها پیش

     در زمستانی ممنوع

دل به دریا زدم

    و سیب سرخ و خوشرنگ عشق تو را

          از شاخه‌های زندگی ممنوعت چیدم

و چه طعم شیرینی داشت

     ممنوعیت صدای نفس های تو


اکنون

بعد از سالها

دیگر ممنوع نیستی

ولی من به رسم هر سال

سیب عشق تو را

بارها و بارها می چینم

می بویم و می بوسم


و از تکرار این گناه نابخشودنی خرسندم

چرا که این گناه

    مرا به تو رساند

       مرا به تو پیوند زد

            مرا از آن تو ساخت

چرا که عشق تو

      روشن ترین افق زندگی من شد

            و پرشکوه ترین ثانیه های بودن را ساخت


خواهم چید

     بازهم حوا وار

          سیب ممنوع عشق تو را خواهم چید


و بدان که این سیب سرخ

    نشان عشق من به توست

               نه آن گناه نابخشودنی


پس در قلبت مرا حس کن

   هر سال و هر سال

           چه ابتدا و چه انتهای سال


و دوباره و دوباره عاشق باش

و این رسم سرخ عاشقانه را

     تا همیشه تکرار کن

          تا همیشه تکرار میکنم


بودنت را به من بسپار

       دستانم از آن توست

              زیباترین خواهیم شد