دلنوشته های من و عشق غیرممنوعم!

وقتی باران عشق باریدن گرفت هرگز چتری بر ندارید .

دلنوشته های من و عشق غیرممنوعم!

وقتی باران عشق باریدن گرفت هرگز چتری بر ندارید .

راز لبخند همیشگی تو


تو را نگاه می کنم

همیشه لبخند به لب داری

وقتی صدایت می کنند

با لبخند پاسخ می دهی

و جواب درخواست ها از تو

همیشه با لبخندت همراه است

اما راز این لبخندهای همیشگی تو چیست؟


ساعت ها و ساعت ها به تو فکر کرده ام

به کاویدن شخصیت تو.. ذهن تو.. فکر تو

تو را بارها و بارها اندیشیده ام

چون بسیار انسان عجیبی هستی


کسانی که تو را کمتر می شناسند

همیشه می گویند خوش به حالت

آرامش و شادی همیشگی ات

نشانه ی بی خیالی توست

به تو می گویند دنیا را ندیده می گیری

و  به خیالشان تو بدی های دنیا را نمی بینی

آنها فکر می کنند تو در پس دیوار شادی ات

از غم دنیای بیرون بی خبری...

اما...

من که تو را خوب می شناسم

من که هزاران بار تو را با عشق

عمیقا تجزیه و تحلیل کرده ام

من که سالهاست کنار تو و با توام

خوب میدانم که اتفاقا

بدی های دنیا را خوب دیده ای

اما بلدی ناراحتی هایی که روی دلت سنگینی می کنند را

با یک لبخند از سرزمین مهربان قلبت بیرون کنی


من خوب میدانم بارها بغض گلویت را

به ته مانده ای از امید

با نفسی بلند بیرون کرده ای


من خوب می فهمم که سنگینی بار روی  دوشت را

با نوازشی ، محبتی، عشقی و لبخندی

چه ماهرانه و بی ادعا تحمل می کنی


من خوب میدانم گرچه غمگین به نظر نمیرسی

ولی با غصه بیگانه نیستی

فقط سعی داری زیبایی های دنیا را

به خودت و اطرافیانت بیشتر نشان دهی


من این زیبایی درون تو را

این مهربانی بی اندازه قلبت را

و این راز شیرینی همیشگی لبخندت را

بسیار خوب میشناسم


و امروز

به احترام نگاه زیبای تو به زندگی

تمام قد به تو تعظیم می کنم

و با افتخار

دست مهربان و نوازشگر تو را

برای همیشه در دستانم نگاه می دارم


دوستت دارم عجیب ترین انسان کره زمین

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد