دلنوشته های من و عشق غیرممنوعم!

وقتی باران عشق باریدن گرفت هرگز چتری بر ندارید .

دلنوشته های من و عشق غیرممنوعم!

وقتی باران عشق باریدن گرفت هرگز چتری بر ندارید .

راز خوشبختی



من خوشبختم

    من عاشقم و خوشبختم

           من تو را دارم و خوشبختم


خوشبختی 

مهربانی توست

و عشق بی انتهایت

     عشقی که خالصانه نثار من می کنی

           بی بهانه و تردید


خوشبختی دنیای ساختنی ماست

دنیایی که در آن

ما دو عاشق همیشه با هم هستیم

دنیایی که اطرافیان با حسرت به ما می نگرند

دنیایی که با دستهای کوچک من

و دل آسمانی تو ساخته شده


خوشبختی نگاه بی قرار توست

            و لبخند پر از شادی من

دستان قدرتمند توست

             و اندام ظریف و نازک من

لحظه شماری دیدار توست

               و دل بی تابتر من


راز خوشبختی من

   حضور رویایی و مهربان توست

         بودنت برای همیشه...


راز خوشبختی تو

     خواستن بی انتهای من است

          خواستنت برای همیشه...


راز خوشبختی ما

       در شاخه گلی است شاید

و یا سخاوت قلبهایمان

که عشق را

در زرورقی از احساس

به یکدیگر می بخشیم

         عشقی برای همیشه...



رنگین کمان زندگی من


این روز ها خیلی به تو فکر می کنم

به روزها و لحظه های با تو بودن

به لحظه هایی سراسر خاطره

سراسر شور و عشق 

روزهایی که قبل از آمدن تو این همه رنگی نبود

این همه پر شور نبود


یادت هست گفتی من رنگین کمان زندگی تو هستم

حالا می خواهم بگویم تو هستی

تویی که رنگین کمان زندگی منی

...

شنبه هایم را قرمز می کنی

به شوق دیدار دوباره 

و به امید یک هفته دیگر با تو بودن 

یکشنبه هایم را آبی رنگ می زنی

به یاد آبی آسمان در هوای قدم های ما

و دستان به هم گره خورده

که انگار کسی نمی تواند آنها را از هم جدا کند


دوشنبه هایم را به رنگ نارنجی

پر از هیجان با تو بودن

پر از نشاط شیطنت های کودکانه تو 


سه شنبه هایم را سفید

بی غم بی غصه

انگار که با تو بودن غم دل می زداید

نمی دانم چه سری است در نگاهت که پاک میکند هرچه بی تابی است.


چهارشنبه هایم را نیلی می کنی

پر از لطافت پر از ظرافت

و من درود میفرستم به خدا به خاطر این همه زیبایی 

به خاطر این همه مهر که در دل تو نهاده است

 

و پنج شنبه...

پنج شنبه های من به رنگ بنفش است

هم پر از عشق با تو بودن

هم نگران جدایی از تو

 هم پر از خاطرات زیبا

هم پر از تمنای وصال تو 


و بالاخره جمعه فرا می رسد

جمعه های من بی رنگ نیست

جمعه های بدون تو و به یاد تو

جمعه های من هفت رنگ است

به یاد همه روزهای با تو بودن

آخ که چه شیرین است مرور خاطرات زیبای هفت روز رنگین


آری من هم هر روز یک رنگ می شوم

درست همانند تو

که صادقانه رنگ عشق را به من نشان دادی

تویی که با شعرهایت من را به اوج غرور می بری

واقعا لیاقت می خواهد

مخاطب شعر های تو بودن

آیا من لایق این همه عشق هستم؟


چقدر پنج شنبه ها بی تو دلگیر است


http://lemna.persiangig.com/124578701723.jpg


چقدر دلم هوایت را کرده

چقدر با تو بودن را می خواهم
چقدر پنج شنبه ها بی تو دلگیر است
چقدر بی انگیزه و سوت و کور
چقدر...


هر لحظه تو را می خواهم
حضورت را
وجودت را
بودنت را
حتی نه
کمتر از آن
به صدایت هم قانعم


دلم فقط تو را می خواهد
حتی برای اندکی

چقدر جای خالی ات

خودنمایی می کند



دلم بهانه می گیرد
بچگی می کند


هوا چه دلتنگ است
و خیابان ها چه دلگیر
کاش کنارم بودی

شاید دلم آرام می گرفت

چقدر بی قرارم

چقدر تو را می خواهم
چقدر با تو بودن را می خواهم

به تو نزدیک تر...


در  تلاطم این لحظه های طوفانی

      در لابه لای این بودن های دردآلود

            در بی قراری این سر در گمی های سرد

              بیا اندکی کنار هم بیاساییم


در هوای با هم بودن

   در هوای با هم نفس کشیدن

        در هوای یکدیگر را خواستن


در شکستن حصار فاصله ها

در گریختن از نگاه های سنگین

در لحظه های تردید و اضطراب


بیا قانون های بی رحم را نقض کنیم

مهم نیست به کجا می رسیم

آزادی درون ماست

آزادی آغوش بی دریغ توست


بگذار حرارت نفس هایت را لمس کنم

بگذار ساعت ها کنار تو بنشینم

به تو خیره شوم

و هر لحظه بی تاب تر...


تو قهرمان بزرگ داستان های منی

که موانع را بی معنا می کنی

و داستان زندگی ام را می سازی

که ارزش هزار بار شنیدن را دارد


به من نزدیک تر شو

تصویر زنده ی مرا ببین

ببین که چگونه دل در گرو عشق پاک تو

خالصانه دستانت را می فشارم


مرا تا بیکرانه های رویا ببر

برایم آهنگی بساز

شعری بگو

تصویری بکش

قلمی بتراش

با من زندگی کن

به من لبخند بزن

شادی و غمت را به جان خریدارم

اگر اندکی به من نزدیک تر شوی...