دلنوشته های من و عشق غیرممنوعم!

وقتی باران عشق باریدن گرفت هرگز چتری بر ندارید .

دلنوشته های من و عشق غیرممنوعم!

وقتی باران عشق باریدن گرفت هرگز چتری بر ندارید .

کاش زمان های با تو بودن تمام نشود


چقدر زود میگذرد

زمان های با تو بودن

دوست شان دارم

لحظه لحظه اش را

چشم در چشم

شانه به شانه

دست در دست

وقلب هایی که به دست هم دادیم

و عشق و عشق


وقتی با تو ام دیگر هیچ نمیخواهم

به جز یک چیز

توقف زمان

دلم میخواهد با تو بودن بی انتها باشد


همسفر من

میدانی لحظه جدا شدن از خدا چه میخواهم؟!

خدایا کی دیدار دوباره فرا می رسد؟

کی دوباره در تار و پودت فرو می روم؟

و چه شیرین است این انتظار تلخ.


بهار من

این روزها به این فکر می کنم

نمی توانم به هیچ قیمتی تو را از دست بدهم

حتی به قیمت خواسته هایم

پس با من بمان و شاهزاده رویا های من باش

من هم عاشقت خواهم ماند

ای ماندگارترین من



نظرات 3 + ارسال نظر
[ بدون نام ] دوشنبه 2 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 11:55 ق.ظ

سلام وبلاگ بسییییییییییار زیبایی دارید امیدوارم
به آرزوی زیبایتان برسی

سعید تی کا دی یکشنبه 20 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 12:21 ب.ظ http://deldade1388.blogfa.com

سلام گلم خیلی خوشم اومد به منم سر بزنید
شاید بدتون نیاد
بوسسسسسسسسسسسسسسسسسسس

میلاد دوشنبه 22 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 12:04 ب.ظ http://www

ناگهان چقدر زود دیر می شود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد