دلنوشته های من و عشق غیرممنوعم!

وقتی باران عشق باریدن گرفت هرگز چتری بر ندارید .

دلنوشته های من و عشق غیرممنوعم!

وقتی باران عشق باریدن گرفت هرگز چتری بر ندارید .

قلبم را به تو باخته ام

 

باز از تو می نویسم  

باز هم قطره ای از دریای وجودم را  

در قالب کلمات

بر روی صفحه می آورم 

 

همیشه حرفهایم را 

با زبان نگاه برایت می گفتم 

اما امشب می خواهم با زبان قلمم برایت سخن ساز کنم 

امشب می خواهم برای بار دیگر به تو ثابت کنم 

هر لحظه از زندگیم 

تو را فریاد می زند 

 

امشب با زبان اشک هایم 

این دانه های شفاف 

که از اعماق وجودم جاری می شوند 

با تو سخن می گویم 

 

هیچ می دانستی 

صفحات این دفتر دوستیمان  

هر روز با رنگ تازه ای از عشق ورق می خورد 

و من مانده ام که چگونه می توانم  

بار این عشق بزرگ را به مقصد برسانم 

 دوست دارم در کنار هم بهترین لحظه ها را تجربه کنیم 

 دوست دارم طراوت عشق در چشمانمان موج بزند 

  دوست دارم دستهایمان مملو از عشق و موسیقی باشد 

  

دوست دارم شبها بی حضور تو خاطراتمان را مرور کنم 

و چشمانی را به یاد بیاورم 

که مهربانانه چشم به چشمانم دوخته اند  

و من بی قرار برای استشمام عطر تو 

تشنه ی آغوشت می شوم   

 

و لب های گرمت 

که بوسه می زند  

سرخی گونه هایم 

و نرمی لبانم را

کاش می شد لحظه ای آرام 

در کنار تو 

عشق را در آغوش کشید 

 

کاش می شد  

با تو به همه چیز برسیم

 

و من فریاد خواهم زد :

                                   قلبم را به تو باخته ام 

                             اما از صمیم قلب دوستت دارم

  

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد