هر وقت دلم می گیرد
به اینجا می آیم
در این شبها
شهاب سنگی می شوم، شعله ور
که دلم می خواهد به زمین برسم
به کنار خانه ات برخورد کنم
و همانجا ماندگار شوم
شاید بعدها
هنگام عبور از کوچه
یک لحظه نگاهت مرا نوازش کند
با تعجب و اندکی لبخند
و مرا شکل آرزوهایت ببینی
یا شبیه یک قلب
و با خودت فکر کنی
آه ، تازه مرا یافته ای
و با عشق و صبوری
دوباره مرا از نو بسازی
نگران شکستنم نباش
این شهاب سنگ برای شکستن است
این را من می خواهم
و می خواهم تو نیز این را بخواهی
تو فقط بگو چگونه
با کدامین دست .... ؟
با کدامین آهنگ .... ؟
با کدامین دل .... ؟
و این را نیز بدان
گر چه برای تو می شکنم
اما
اگر تو را داشته باشم
شکست ناپذیر خواهم شد...
اجازه هست با تو عاشقی کنم؟!؟!