
شنبه های بی تو
در سکوت می گذرد
و چه غمگین است
حس دور بودن از تو
چقدر بی تو تنهایم،
و چقدر بی تو از گریه سرشار
در این شبهای دلتنگی
برای چشمان مهربانت
چشمان عاشقم می گرید
شنبه های بی تو سخت می گذرد
ببخش مرا که دلتنگی می کنم
در ساعت موعود
هر لحظه تو را فریاد می زنم
اما چه کنم که آسمان حتی صدایم را نمی شنود
هر ثانیه،هر دقیقه و هر ساعت به تو فکر می کنم
یادت در دفتر خاطرات ذهنم پر رنگ تر می شود
و برایت یادگاری می نویسم
ببخش مرا که برایت از غمگین بودنم می نویسم
دست خودم نیست
هیچ شنبه ای را بی تو نبوده ام
نمی دانستم بیش از اینها مرا به خودت عادت داده ای
ببخش که شنبه های بی تو را به سختی می گذرانم
امشب در آسمان دنبالت گشتم
رویایت را در آسمان دیدم
و قانعم به همان یک نگاهت
و به همان تبسم همیشگی کنار لبهایت
و همین که به سراغم آمدی برایم کافیست
بی گمان بدون تو نمی توانم بود....