چشم به راهت می مانم
به سفر می روی
مثل همیشه
این بار اما طولانی تر
دلتنگ می شوم
دستانت را می فشارم
می بوسمت
می بوسی ام
بغض می کنم
زود می روم
حلقه های اشک را نمی بینی
اما چشم به راهت می مانم
می روی
رفتنت را می بینم
آه که از حالا دلتنگت شده ام
چه بسیار
بسیار
بسیار
تو می گویی مواظب خودت باش
در دل می گویم به امید دیدن دوباره ی تو زنده می مانم
تو می گویی فراموش نکن دوستت دارم
در دل می گویم دوست داشتنت تنها دلیل عاشق بودنم است
تو می گویی دلت برایم تنگ می شود
اما نمی دانی تمام وجودم سراسر شوق دیدار دوباره ات شده است
چشمان پر از انتظارم را به یاد داشته باش
ای مهربانترین یار
وابستگی به تو
زیباترین اتفاق برایم بود
به یاد بیاور نگاه های آخرینم را
و از یاد مبر
چشم به راهت خواهم ماند
تا بازگردی
و دریچه ی قلبم را به روی خودت بگشایی