دلنوشته های من و عشق غیرممنوعم!

وقتی باران عشق باریدن گرفت هرگز چتری بر ندارید .

دلنوشته های من و عشق غیرممنوعم!

وقتی باران عشق باریدن گرفت هرگز چتری بر ندارید .

همه اینها را تو ساختی

از آن توست

مهربانیم حرارت دستانم و شور نگاهم

تو بودی که شعله عشق را در من روشن کردی و مرا اینگونه گرم ساختی.

این آغوش من بدون تو گرما ندارد و بدون تو سرد است.


وقتی تو برای من می نویسی  و چنین زیبا می نویسی

غرور مرا در بر می گیرد و مرا به آسمان می برد.

دلم میخواهد فریاد بزنم :

آهای مردم دنیا این نوشته های زیبا برای من است و عشقی که در آن نهفته است عشق من است.

و می دانم که تمام دنیا حسرت مرا خواهند خورد .


محبوب من.

بگذار تا تمام وجودت را در بر بگیرم و همه این عشق را از آن خود بدانم

بگذار در این فرصت های زود گذر در مکانی امن تمام عشقم را به پایت بریزم

نترس این عشق تمام شدنی نیست این حس زیبا انتها ندارد

حتی اگر تمام عشقم را به پایت بریزم تنها نتیجه آن دنیا دنیا عشقی است که به قلبم سرازیر میشود و عشقمان را جاودانه می کند.


دلم میخواهد این روز ها همیشه کنار تو باشم و ساعات کنار تو بودن پایان نیابد.

دلم میخواهد با تو هم آغوش و به دور از انسان ها شب و روزم را سپری کنم.

دلم میخواهد شب تا صبح در گوش تو آوای "دوستت دارم" را بخوانم.


آخ که دلم خیلی چیزها می خواهذ ....


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد