دلنوشته های من و عشق غیرممنوعم!

وقتی باران عشق باریدن گرفت هرگز چتری بر ندارید .

دلنوشته های من و عشق غیرممنوعم!

وقتی باران عشق باریدن گرفت هرگز چتری بر ندارید .

یک آسمان ستاره

   

 

حس می کنم 

نگاهت را  که رودی است بی پایان

و بوسه هایت که از جنس باران است   

و لبانت که به آتش می کشد گونه هایم را... 

 

آغوشت چه شکوهمند است  

و سخاوتمندانه است دستان مهربانت

و نوازش گیسوانم 

که مرا تا بیکران رهنمون می کند 

و گرمای وجودت 

که آب می کند هر چه دلتنگی است ...

 

و اینک 

ای طلوع ماندگار و همیشگی  

با نوازش دستان سرشار از مهرت 

 شکوفا کن این غنچه های کوچک عشق را    

و لبخند بزن 

چرا که چشمانم را به میهمانی شعر دعوت می کنی 

و لمس کن گلهای سرخ درون سینه ام را 

من با بوی تنت  

بهار را می بافم 

و بغل بغل شکوفه در دامنم جمع حواهم کرد  

  

آنگاه 

برای آنکه کنارم بمانی همیشه و همیشه 

 ستاره نذر خواهم کرد  

ستاره روشن خواهم کرد 

ستاره   ستاره   ستاره 

و با هر ستاره خواهم گفت: دوستت دارم!   

 

 

نظرات 1 + ارسال نظر
میثاق سه‌شنبه 6 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 10:21 ب.ظ http://www.mojtaba69.blogsky.com

واقعا زیبا بود

خواهش میکنم
حرفی که از دل برآید بر دل نشیند
حالا اون کسی که این حرفا رو راجع بهش گفته چه حالی میکنه...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد